ایران در حال آمادگی برای گذار از دوران سیاه جمهوری اسلامی است. به ایران در آستانه فروپاشی اقتصادی و اجتماعی قرار دارد. تحریم های جدید به طور بالقوه قادر به فروپاشی اقتصاد ایران در مدت زمانی نسبتا کوتاه خواهد بود؛ با این حال، در صورتی که سرعت پیشرفت مقاومت مدنی و مبارزات مردم علیه رژیم خود را با تحولات در حال وقوع انطباق نداشته باشد، مشخص نیست که آیا وضعیت جدید منجر به سقوط رژیم اسلامی ایران خواهد شد یا خیر. حتی اگر به سرنگونی رژیم منجر شود، هنوز معلوم نیست پس از سقوط رژیم چه اتفاقی خواهد افتاد. آیا با یک کشور شکست خورده و متلاشی شده روبرو خواهیم بود یا یک نظام دموکراتیک سکولار شکل می گیرد و به قدرت می رسد؟
ایران و رژیم اش با پنج گسل و از هم گسیختگی دست به گریبان هستند:
1) گسل اجتماعی و اقتصادی (عمدتا شامل کارگران، معلمان و دیگر طیف های محروم اجتماع محسوب می شود): با در نظر گرفتن فشار اقتصادی روز افزون بر این طیف های کم درآمد، کمک گوناگون به این طیف ها در اعتراضات شان که در طول ماه های اخیر افزایش یافته است نقش مهمی را در اعمال فشار بر رژیم ایفا می کند. به عنوان مثال، کمک می تواند به شکل آگاهی رسانی عمومی در مورد این اعتراضات، مشاوره در مورد مسائل حقوقی در خصوص چگونگی حق خواهی، و تامین مالی برای آماده سازی آگهی ها، چاپ و نشر اعلامیه ها و امثال اینها باشد.
2) اختلاف جنسیتی (عدالت در حقوق زنان): این موضوع بنا به دلائل گوناگون زمینه ای مساعد برای مبارزه علیه رژیم است؛ با این حال، تبلیغات بد برای حقوق زنان توسط تعدادی از مخالفان حکومت (یا در ظاهر مخالف حکومت مانند کانال ها تلویزیونی و گروه ها، قوانین مربوط به روابط مالی زوج ها مانند تعهدات مالی مردان قبل و بعد از طلاق و تعدادی از قوانین دیگر در ایران، ایجاد وضعیت دو قطبی بین “داشتن همسر مطیع” در برابر “تبدیل شدن همسر به یک زن متخلف و شورشگر کاملاً بی اخلاق (دوگانگی که از سوی رژیم بسیار مورد استقبال قرار گرفته است تا مردم را از طرح حقوق زنان بترساند)، مجموعاً بیشترین تاثیرات منفی را روی هر گونه تلاش برای طرح حقوق زنان در جامعه بوجود آورده است. این مسئله حتی بین زنانی که مادران و خواهران مردانی هستند که فرزندان و برادران شان هستند و قربانی بازی شوم روابط نامتقارن زناشوئی شده اند تاثیرات منفی خود را برجای گذاشته است و باعث ایجاد مقاومت زیادی در برابر حقوق زنان در میان تعداد قابل توجهی از مردم، چه مردان و چه زنان شده است. بر اساس مشاهدات و دانسته های دست اول از این معادله چند مجهوله در ایران امروز، اختلافات جنسیتی یک عرصه ظریفی است که باید در آن با دقت حرکت کرد و لازم است برنامه هائی مشخص و دقیق تا بتوان با رو کردن دست حکومت در این بازی و ارائه تصویری صحیح و اصولی از حقوق زنان، این زمینه را به ایزاری قدرتمند در مبارزه با رژیم زن ستیز تبدیل کرد و آن را به زانو درآورد.
3) نابرابری قومی و مذهبی: نابرابری های قومی و مذهبی نه تنها در برخی استان های محروم که جمعیت قومی و اقلیت های مذهبی متمرکز هستند، بلکه در مناطق دیگر ایران در قرن گذشته، به ویژه در چهار دهه گذشته، فراگیر بوده است. رژیم ایران، از یک سو، این خواسته های اقلیت ها را از طریق روش های وحشیانه سرکوب کرده است و از سوی دیگر، خود را به عنوان نجات دهنده کشور معرفی و ادعا می کند که در صورت عدم وجود چنین سرکوب هایی، تمامیت ارضی کشور از دست می رود. این ادعا به وضوح نادرست است. غرور و افتخار ملی بسیاری از مردم ایران در باره میراث تاریخی خود، نقشی مهم در به حاشیه راندن طیف های کوچک جدایی طلبان که تلاش می کنند از اقلیت های قومی و مذهبی سوء استفاده کنند داشته است. براساس بررسی های همرزمان آذری ما تعداد آذری های طرفدار جدایی استان های آذربایجان از ایران بین پنجاه هزار تا یکصد هزار نفر تخمین زده می شود. تعداد جدایی طلبان در کردستان ایران، که عمدتا دارای گرایشات چپ گرایانه هستند، حتی از این ارقام هم کمتر از آن است. علی رغم این واقعیات، حکومت جمهوری اسلامی همچنان موفق به معرفی خود به عنوان حافظ استقلال و تمامیت ارضی ایران شده است و به این وسیله، موفق شده است ترس را بابت هرج و مرج و از دست رفتن تمامیت ارضی در صورت فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی بین اکثریت قریب به اتفاق مردم القاء کند. این توهم را باید با ظرافت و دقت از بین برد. با توجه به روابط خوب با آزادیخواهان غیر جدایی طلب از میان این اقلیتهای قومی و مذهبی، و ذهنیت و آمادگی اکثریت مردم برای عدالت و حقوق بشر بدون در نظر گرفتن قومیت یا مذهب، امکان خلع سلاح رژیم و آزاد سازی قدرت های اجتماعی عظیم علیه این نابرابری های قومی و مذهبی بدون ترس از هرج و مرج و یا از دست رفتن تمامیت ارضی وجود دارد. با وجود این، باید به یاد داشته باشیم که از دیرباز در بین بسیاری از مردم ایران شک و ظن و نظریه پردازی هائی مبنی بر این وجود داشته است که برخی از قدرت های خارجی از قبل و همچنان در فکر تجزیه ایران بوده اند. این مسئله باید توسط این «کشورهای خارجی»، با دقت و قاطعانه مورد توجه قرار گیرد و به مردم ایران اطمینان دهند که امروزه یک کشور از هم پاشیده در منطقه ای با موقعیت جغرافیایی ایران با منافع هیچ کشوری در منطقه یا جهان منطبق نیست. (تبعات از هم پاشیدگی عراق و سوریه بیش از آن حدی بوده است که دیگر جهان تحمل یک کشور از هم پاشیده دیگر آن هم مانند ایران را داشته باشد. بنابراین، همرزمان خارج از کشور باید در این زمینه و جهت اطمینان بخشی به مردم ایران و جلوگیری از سوء استفاده جمهوری اسلامی نهایت تلاش خود را به عمل اورند.
4) ناکارآمدی دولت در رسیدگی به مشکلات اساسی مردم، یعنی مدیریت آب، کیفیت هوا و ایجاد شغل: با وجود این واقعیت که این مشکلات در دستور کار هستند تا کمبود شدید رژیم را بیشتر و بیشتر کند و اقدامات برای حل و فصل یک یا همه این مشکلات از طریق نهادهای غیر دولتی و در همکاری با شرکت های غربی، به ویژه شرکت های آمریکایی و اسرائیلی (به طور افراطی و در زمان مناسب افشا می شود)، یک ضربه ویرانگر به دشمنی بی پایان است توسط رژیم انجام می شود و به عنوان یک قهرمان برآمدن برای کمترین جوامع هوشمند عمل می کند تا دریابند که چقدر از دست داده اند به خاطر دشمنی ناگوار رژیم با دنیای آزاد. مکانیسم هایی که در مورد چگونگی پیاده سازی چنین پروژه هایی بدون ایجاد حساسیت و واکنش توسط رژیم می تواند در صورت نیاز مورد استفاده قرار گیرد.
5) قطع بودن ارتباط فرهنگی میان رژیم مذهبی قرون وسطایی با مردم، به ویژه جوانان، با خواسته های مدرن: این موضوع شامل خواسته ها و نیازهای جوانان ایرانی می بایست از طریق برنامه های تلویزیونی ویژه و متناسب برای روشنگری اقشار جوان مورد توجه قرار گیرد تا به تدریج منجر به هم افزائی تلاش های جوانان برای اعمال فشار بر رژیم شود. این کار پر هزینه و انرژی بر طبیعتاً به طور عمده برعهده آزادی خواهان دارای امکانات در آن سوی مرزها است. ساخت برنامه های تکراری، خسته کننده، بی جاذبه و کم محتوا کافیست. باید دید اشخاص یا گروه هائی حاضرند و توان این را دارند که برنامه هائی هوشمندانه و منطبق با نیازهای کف خیابان های ایران ارائه کنند یا نه.
اگر چه گسل های فوق، برای کشور فوق العاده خطرناک هستند، درعین حال فرصت هایی را برای جنبش مقاومت و جنبش دموکراسی در ایران فراهم می آورند تا از آنها برای سازماندهی اکثریت قریب به اتفاق مردم در طرح خواسته های اقتصادی و اجتماعی برای به زانو درآوردن رژیم اسلامی بتونا بهره جست. طرح و اجرای موفقیت آمیز هر برنامه ای توسط آزادی خواهان در راستای بهره گیری از این گسل ها بدون شک به انتقال کم دردسرتر کشور به دوران پس از جمهوری اسلامی در ایران کمک خواهد کرد.
این نوشته، در بخش “مدیریت گذار” از جمهوری اسلامی در همین سایت درج شده است.